۲۲ آذر ۱۳۹۷ - ۱۲:۰۰
با جرأت بپذیریم

  دروغگویی تأثیرات مخرب تری از تحریم دارد

وقتی سطحی از اعتماد که تابوی مسائل اجتماعی است در جامعه مورد تعرض قرار گیرد و یا ترس از صداقت به سبب برخی القائات فکری وجود داشته باشد دروغگویی یک مکانیسم دفاعی قلمداد می شود.
کد خبر : ۴۴۳۹۹۷

"به گزارش صراط" مردم اعتقاد دارند که در جامعه دروغ رواج دارد و این موضوع به بی اعتمادی دامن می زند. شاید اگر بنا بود که زبان مشترکی بین همه ی مردم دنیا وجود می داشت آن مذموم شناختن دروغ بود. مردم دوست دارند در معرض اطلاعات درست و متقن قرار بگیرند و آن را حق طبیعی خویش می دانند. مدلهای دروغگویی از جامعه ای به جامعه ی دیگر متفاوت است اما فعلی که رخ می دهد در همه جا یک معنا بیشتر ندارد و آن نادیده گرفتن حقیقت برای مصلحتهایی است که بعضا ریشه ی آنها در منافع شخصی دیده می شود. تغییر کردن توقعات مردم از یکدیگر گاهی  منجر به تحریف ساده ترین واقعیتهای زندگی می شود و این موضوع به طرز عجیبی در جامعه در حال گسترش است.

دلایل اقتصادی، فاصله ی فرهنگی و آستانه ی تحمل افراد از جمله مواردی هستند که سبب می شود مردم به دروغگویی روی بیاورند. اما ساز و کارهای اجرایی نیز در پیشگیری و یا تعمیم این موضوع نقش بسزایی دارند. درک درست از شرایط زندگی مردم و تلاش در جهت رفع کمبودها میل مردم به ارتقای سطح فرهنگی را منجر می شود. درواقع دروغ به خودی خود در سطح جامعه منتشر نمی شود بلکه مجموعه ای از عوامل باعث می شود تا شاهد انحراف معنادار حقیقت باشیم. به عبارت دیگر اگر برخی از ناهنجاریهای روانی را در نظر نگیریم در سایر موارد دروغگویی علت نیست بلکه یک معلول قوی است.

وقتی سطحی از اعتماد که تابوی مسائل اجتماعی است در جامعه مورد تعرض قرار گیرد و یا ترس از صداقت به سبب برخی القائات فکری وجود داشته باشد دروغگویی یک مکانیسم دفاعی قلمداد می شود. در این باره لازم نیست فرد حتما مدیر یا رئیس کل فلان اداره باشد بلکه وقتی از بیان باورهای فکری خود اجتناب می کند و اعتقادات خودش را به زبان نمی آورد و یا حتی در پاره ای از موارد سکوت می کند بستر دروغگویی در حال گسترش قلمروی خود است.

این موضوع زمانی شکل بدتری به خودش می گیرد که فرد یا افراد آن را یک اپیدمی قلمداد کرده و سعی به تلقین آن به بدنه ی جامعه داشته باشد. این شکل از دروغگویی بدون شک میوه ی حاصل از نهال رفتارهایی است که در سطح کلان جامعه به وضوح قابل درک است از رفتار یک مدیر ساده گرفته تا مدیریت کلان همگی در برابر آن مسئولیت یکسان پیدا می کنند.

واکنشها در برابر دروغگویی نیز کاملا متفاوت است. مردم زمانی خود را در برابر جریانی ملزم به صداقت میدانند که آن جریان هم خودش را در برابر مردم ملزم به راستگویی بداند در غیر اینصورت نمی توان انتظار داشت که راستگویی یک الگوی پذیرفته شده در سطح جامعه باشد زیرا عملا خلاف آن در حال انجام است.

هر چقدر که تحریم های بین المللی معضلات بدی را به همراه دارد عواقب دروغگویی به مراتب تأثیرات مخرب تری در سطح جامعه می گذارد و این موضوع تنها زمانی قابل درک است که اراده ای برای پذیرفتن بی کم و کاست آن وجود داشته باشد در غیر اینصورت باید شاهد این باشیم که پدیده های مذموم رشد قارچ گونه ای در سطح جامعه داشته باشد و علاجی هم برایش در نظر گرفته نشود.                     امین رجب خواه